امروز..بعد از چهار سال

ساخت وبلاگ
آدما و چیزی که توی دلشون میگذره خیلی فاصله دارن با چیزی که ما دربارشون فکر میکنیم. چقدر امید پشت حرف های امروزش بود و چقدر درد...چند بار ازم خواست که به حرف هاش فکر کنم... فکر کردم. حالا مثلا از خدا بخوام که هیچوقت ف و حال قروقاطی و اشک های شوق و حسرتش رو تجربه نکنم...
برچسب‌ها: براي اينكه يادم نره, تلخيجات
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 14:23  توسط سهيلا  | 
من قوي هستم...
ما را در سایت من قوي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 11554a بازدید : 300 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 23:12