هر روز تعداد کسایی که حس بدی بهم منتقل میکنن بیشتر میشه. هر روز به دور و برم نگاه میکنم و آدمایی رو انتخاب میکنم تا تقصیر اتفاقاتی که افتادهن رو بندازم گردنشون و ازشون منتنفر شم.
از ع- میپرسم کی اساس کشی میکنن و میگه یادم نیار که حالم بد میشه و من ازش بدم میاد. ب- ظاهرا تهمت کاری که هیچوقت نکردم رو بهم میزنه و من ازش بدم میاد. ع- میگه کم پیدایی و من ازش بدم میاد. ا- حرفی که دوست دارم بشنوم رو نمیزنه و من ازش بدم میاد. یاد حرف پارسال س- توی ایستگاه مترو میفتم و ازش بدم میاد.
هر روز تعداد کسایی که ازشون بدم میاد بیشتر میشن و حالا فهمیدم بغیر از چند نفرِ خیلی کم، احتمالا بهزودی از همه بدم میاد. چقدر ترسناک...
برچسب : نویسنده : 11554a بازدید : 284