که نگیره دلم..

 اگر تا دیروز دلم براش تنگ نمیشد اما حالا مطمئنم که میشه. حالا که رفتار انسان‌دوستانه‌ش! رو دیدم دلم براش تنگ میشه.. دیشب که رفته بود با یکی از دوستای خوبش خداحافظی کنه و من جواب پیام‌ها و تماس‌هاش رو نداده بودم و نگران شده بود، دیشب که ازم پرسید میتونم منتظر بمونم تا بیاد دنبالم و من گفتم نه، دیشب که میخواست بدونه چم شده و من بهش دروغ گفتم و باز زنگ زد و باز گفت منتظر بمونم و من باز گفتم حالم خوب نیست، دیشب که قید مراسم خداحافظی رو زد و بهم گفت اتفاقا چون حالم خوب نیست میخواد بیاد پیشم، که اومد، که منو خندوند، دیشب که نگران حالم بود... فهمیدم از معدود کساییه که برای آدم‌ها ارزش قائله و رفاقت باهاش ارزش داره. فهمیدم که من حوصله و وقت و حتی شاید لیاقت همچین رفاقتی رو ندارم. بخاطر همینه که مطمئنم دلم براش تنگ میشه