موقع کشیدن چست تیوب مرسانا حسابی استرس داشت. گفتم چرا اینجوری میکنی مگه بار اولته؟ گفت این یه بار پنومو توراکس کرده این دفعه هم تکرار شه منو از اینجا میندازن بیرون... چستتیوبو کشیدیم و انقدر گشاد شده بود که پونومو توراکس رو به چشم دیدیم. گفت مینویسم علیرغم حضور خانم سهیلا و گاز وازلینهی فراوون و زور بازو و اهتمام اینجانبان بچه دوباره چیز کرد. پنوموتوراکس..
من قوي هستم...برچسب : نویسنده : 11554a بازدید : 243